Sunday، ۳ Ordibehesht ۱۴۰۲
نقاش برجستهٔ نروژی در سبک هیجاننمایی (اکسپرسیونیسم) و امپرسیونیسم (طلوع خورشید) بود. دوران کودکی توأم با فشار و بیماری، بر روحیاتش تأثیر زیادی گذاشت، از این رو، بسیاری از تابلوهای ادوارد مونک بر محور درد و بیماری و با موضوع یک زن و مرد شکل گرفتهاند. مونک هنرمندی به شدت «شخصی» بود که حال و هوای او در آثارش در دورههای مختلف متجلی شدهاند. خودنگارههای او در دورههای گوناگون، احوال روحیاش را که غالباً «ملتهب» بود، ثبت کردهاند.
از مشهورترین نقاشیهای او چهار تابلوی مجموعه فریاد است که عموماً با نام جیغ نیز شناخته میشود. ادوارد مونک چهار تابلوی فریاد را در اواخر دهۀ ۱۸۹۰ میلادی و در طول اولین دهه سده بیستم به صورت رنگی و رشتهای از طرحهای قلمی و زغالی به نقاشی کشید. فریاد معروفترین اثر ادوارد مونک، «یکی از شاهکارهای هنر مدرن» و از الگوهای آشنای سبک اکسپرسیونیسم شناخته میشود.
این نقاشی را معمولاً پلی میان آثار هنرمندان جنبش پستامپرسیونیسم مانند وانگوگ و گوگن، و جنبش اکسپرسیونیسم آلمان در اوایل سده بیستم میدانند. آثار مونک تأثیری چشمگیر بر توسعهٔ جنبش اکسپرسیونیسم داشتهاند. روش چرخشی قلممو و رنگهای براق، شفاف و ضدونقیضی که در این اثر هنری به کار رفتهاست، حس اضطراب همراه با شوقی را به بیننده القا میکند.
-مقاله مرتبط با جنبش پست امپرسیونیسم : گنجنامه
تاریخدانان هنر و علاقهمندان به این اثر نقاشی دهههای متمادی است که در پی کشف علت خلق این اثر و راز و رمزهای آن هستند. برخی معتقدند این هوای عجیب و حالت غریب مرد کچل، نمادی از ترس هستیشناختی انسان مدرن است. بااینحال، جمعی از دانشمندان اروپایی بهتازگی با بررسی خاطرات «مونک» و پدیدههای آبوهوایی نروژ به نتایج جالبی دربارهٔ علت جیغ زدن این مرد رسیدهاند.
نقاشیهای مونک، هرچند آشکارا به نمایش واقعیت میپردازند، از تخدیش و رنگهای اغراقآمیز برای تجلی دادن جهانی درونیتر استفاده میکنند. مونک سبک چرخشی و رنگهای تند را از ونسان ون گوگ وام گرفت تا به آثار خود، قدرت و شور ببخشد. حرکتهای گردابی قلمموی او، پژواکهای دیداری در اطراف شخصیتهای تابلوها ایجاد میکنند.
این شیوه به او کمک میکند تا آثاری مانند جیغ را آکنده از احساس وحشت، پر کند و انرژی ویرانگری را به نمایش بگذارد که نمیتوان مهار کرد. جیغ بخشی از سه گروه آثار مونک با مضامین عشق، رنج، و مرگ است که خود مونک آنها را مجموعاً «کتیبهٔ زندگی» مینامید.
ادوارد مونک درباره این نقاشی اینچنین نوشته است که: (به نقل از موزۀ مونک) «من به همراه دو تن از دوستانم بیرون رفته و قدم می زدیم. خورشید در حال غروب کردن بود. ناگهان آسمان در هم پیچید و به رنگ سرخ درآمد، همچون خون. ایستادم، احساس خستگی کردم و به نرده تکیه دادم. خون و زبانه های آتش در بالای شهر و آبدره که به رنگ آبی و سیاه (سرمهای) بود، دیده میشد. دوستانم رفتند و من نگران و لرزان ایستاده بودم. و احساس کردم که جیغی بیانتها و مدام از دل طبیعت گذشت.»
در گوشه بالا و سمت چپ و بالای تابلو نوشتهای کمرنگ و با مداد وجود دارد که میگوید: «تنها یک دیوانه میتواند این را کشیده شده باشد». منتقدان هنری مدتها بود که شک داشتند نوشته روی نقاشی، اثر خود ادوراد مونک بوده یا بعدها یکی از بازدیدکنندهها این کار را انجام داده است. آزمایش پرتو فروسرخ نشان داد که خود ادوارد مونک آنرا نوشته است.
نمایش نقاشی جیغ باعث برآمدن انتقادات فراوانی در جامعه شد و مردم درباره وضعیت روانی مونک حرفهای زیادی زدند. مونک، بر پایه خاطرات خود، از این واکنشها آسیب روحی شدیدی خورد و (به نظر میآید) که پس از آن انتقادات، این جمله را روی نقاشی نوشت.