Saturday، ۳۰ Ordibehesht ۱۴۰۲
زنان معمولا”مضامین جنسیتی را در آثار خود استفاده میکنند و نیز برای نشان دادن هویت و بازنمایی خویش بهره میگیرند. در این پژوهش به مطالعه آثار منیر شاهرودی فرمانفرماییان هنرمند معاصر ایرانی پرداخته میشود که در عرصه بین المللی فعالیت درخشانی داشته است. آثار او به شیوه آیینه کاری سنتی بر مبنای هندسه و شکست آینهها صورت میگیرد.
منیر شاهرودی فرمانفرماییان نقاش و گردآورنده هنر مردمی، اهل ایران بود. منیر از بچگی به نقاشی گلها علاقمند بود. سپس در دانشکده هنرهای زیبای تهران تحصیل کرد. در همین سالها یک تاریخ هنرنویس و باستانشناس امریکایی توجه او را به خطوط و فرمهای پرلطف و خوشترکیب و ساده اشیای باستانی جلب کرد. بهزودی تصمیم گرفت به پاریس برود که مرکز هنرهای آوانگارد در اوایل قرن بیستم بود، اما آشنایی با دوستانی ازجمله منوچهر یکتایی نقاش و شاعر که بعدها با او ازدواج کرد، مسیر او را عوض کرد.در اواسط دهه ۱۳۳۰ بهعنوان تصویرگر مُد برای نشریاتی چون تاون، کانتری، و گلامور طرح لباس میکشید و بهعنوان گرافیست تجاری و طراح مُد برای فروشگاههای بزرگ کار میکرد.
بعد از غیبتی ۱۲ ساله، در ۱۳۳۶ به ایران برگشت و در دومین ازدواج خود با ابوالبشر فرمانفرمائیان، دانشجوی حقوق دانشگاه کلمبیا، نام او را بهعنوان نام هنری خود برگزید. در دو دهه بعد از ازدواج، سفرهای متعددی به مناطق مختلف ایران کرد و در همین سفرها با فرهنگ و هنر بومی و سنتی ایران آشنا شد. این سفرها همچنین سبب شد او مجموعهای شامل بیش از ۶۰ نقاشی قهوهخانه، بیش از هزاران قطعه نقاشی پشت شیشه، انبوهی از جواهرات نقرهای ترکمنها، تعدادی در، قابهای پنجره و پانلهای دیواری نقاشیشده گردآوری کند.
در اواخر دهه ۴۰ بود که منیر به سبک ویژه خودش رسید که ترکیب تکنیک قدیمی نقاشی پشت شیشه، آینهکاری، خاتمکاری و هندسه اسلامی و طراحی معمارانه بود.کاشی پشت شیشه نهتنها نور را منعکس میکند که رنگهایش نیز متأثر از فضای اطراف تغییر میکند. تا پیش از منیر کسی این نمونه کار را بهعنوان اثر هنری مستقل ارائه نکرده بود.در این سالها منیر چند اثر آینهکاری برای اماکن عمومی ساخت که از آن جملهاند: پانلهایی بزرگ برای هتل لاله (اینترکنتینانتال سابق)، دو آینه بزرگ برای فرهنگسرای نیاوران، یک پانل اتاق خواب در کاخ نیاوران، یک مجسمه برای باغ موزه فرش و آثاری برای خانههای خصوصی.
سبک متمایز او، که در اواخر دهه ۴۰ و دهه ۵۰ شکل گرفت، از پیوندهای قوی و عمیق با کشورش و کارآموزی در نیویورک پدید آمده است. او همچنین در جوانی با فرانک استلا، ویلم دکونیگ، جکسن پولاک و اندی وارهول همکاری و رفت و آمد داشت.
او در سفری به شیراز مجذوب آینهکاری مسجد شاهچراغ شد و پس از آن طرحهای هندسی برگرفته از این آینهکاریها را به دست استادان آینهکاری سنتی ایرانی سپرد تا آثاری به وجود آید که در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی، در دنیا یگانه بود.
برای گرامیداشت و قدردانی از کارنامهی درخشان هنری منیر فرمانفرماییان در سال 1396 در یکی از تالارهای عمارت جنوب شرقی باغ موزه نگارستان در تهران موزه ای افتتاح شده است و 51 اثر ارزنده از این هنرمند معاصر را در خود جای داده است.این موزه اولین موزهى ایران است که به نام یک هنرمند زن آراسته شده است. منير فرمانفرماییان 51 قطعه از آثارش رو به دانشگاه تهران وقف کرد و سپس تمام آثار از آلمان به این موزه منتقل شد.منير در واقع اولین هنرمند معاصری بود که از میراث کهن آینهکاری در خلق آثارش استفاده کرد.
در اتاق دیگر آثار هندسی و طراحیهای دستآزاد و جعبههایی تحت عنوان «درددل» حضور دارد. در میانهى اتاق هم یک اثر حجمی تحت عنوان «حجله» قرار گرفته و روی حجله اسامی افراد نام آشنایی مثل سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، نیما یوشیج، اخوان ثالث، صبار و ابوالبشر فرمانفرماییان، محمد مدبر و حسین قوللر آغاسی نوشته شده و بالای حجله پرهایی که یادآور مراسم تاسوعا و عاشوراست، نصب شده است. بهطور کلی در این موزه منتخبی از شش دههى کاری هنرمند به نمایش گذاشته شده بود. آثاری که با نگرشی تازه به هنر آینهکاری، نقاشی پشت شیشه، خاتمکاری، هندسهى اسلامی و طراحی معمارانه خلق شده بودن.
از او به عنوان یک شخصیت پرکار و میان رشتهای یاد میکنند که آثار خود را به سادگی با عنوان “منیر” امضا میکرد. بازدیدکنندگان وقتی از آثار او دیدن میکنند، جذب شکوه زیبایی شناسی و ثروتهای به نمایش درآمده میشوند. منیر شاهرودی فرمانفرمائیان، هم یک هنرمند انتزاعی پیشگام بود و هم به عنوان یک زن – مشهورترین و شاید تنها هنرمند معاصر بود که آینه کاری میکرد.
بیشتر آثار و آینه کاری های منیر فرمانفرمائیان که در موزه سرالوس به نمایش گذاشته شدند، از مجموعه شخصی وی بودند و قبل از آن در انظار عمومی نشان داده نشده بودند. پس از انقلاب و بازگشت به نیویورک، وی حدود یک دهه از استودیوی شخصی خود در تهران دور بود و البته برخی از آثارش هم از بین رفتند. در سال ۱۳۸۳ منیر فرمانفرماییان کارگاه اختصاصی خود در تهران را بازگشایی کرد و در کنار صنعتگران آموزش دیده، به ساخت هنرهای تزئینی ایرانی، مثل آینهکاری و خاتمکاری پرداخت. در دهه ۱۳۵۰، زمانی که افراد زیادی تمایلی به گرفتن سفارش از یک زن را نداشتند، منیر خودش آثار زیادی را به وجود آورد که در آتیله او باقی ماندند.
اگرچه کارهایش با سبک جهانی مینیمالیسم دهه شصت سازگار بودند، اما مجسمههای آینهای او نه تنها بُعد را نشان میدهند، بلکه کیفیت بینظیر و منحصر به فردی را نیز به نمایش میگذارند. این ایده از تماشای بازیِ تغییر رنگ، که در فضای داخلی شیشهای مسجد شاه میدید، ایجاد شد.
با بررسی آثار و مجسمه های آینه ای منیر فرمانفرمائیان، به این نتیجه میرسیم که او اغلب به دنبال نمادگرایی معنوی بوده است. این فقط به دلیل ارتباط وی با صنایع دستی نیست. بلکه معماری مذهبی در طاقچههای مقرنسی، یا طراحی چادر عشایری هم در درک دید او تاثیرگذار بودهاند. مباني رياضي تكرار نوعی ارتباط با صوفی را در آثار وی نشان میدهند. اما این هنرمند در مستند ذکر شده، این ادعا را رد میکند و انگیزههای خود را کاملا سکولار و فرمگرایانه معرفی میکند. او میگوید هیچ تلاشی نکرده تا نامحدود بودن را به تصویر بکشد و این اثر فقط شش ضلعی و خطی است و هیچ فلسفهای در پشت آن نیست.
طرحهای همیشه بدون عنوان منیر فرمانفرماییان، زمینه تجربی بیشتری را برای او فراهم کردند که در حراج تهران هم به نمایش و فروش نیز گذاشته شدند و جز آثار برتر این حراج بودند. او از خط زیبا و خوشنویسی استفاده میکرد تا نقوشی که نمیشود به شکل مجسمه بسازد را روی یک کاغذ بکشد. طبق نظر بسیاری از اهالی هنر، این نقاشیها طوفان مغزی بالقوه برای کارهای بزرگ بودند.