Friday، ۲۶ Esfand ۱۴۰۱
اگرچه به لحاظ هم دانشکده و همدوره بودنِ مسعود عربشاهی با بسیاری از هنرمندان جنبش سقاخانه چون منصور قندریز، حسین زندهرودی، فرامرز پیلآرام و صادق تبریزی، و نیز حضور در نمایشگاه سقاخانه که در سال ۱۳۵۶ به هنگام افتتاح موزهی هنرهای معاصر در تهران برگزار شد، کوشش شده است مسعود عربشاهی در زمرهی هنرمندان جنبش سقاخانه به شمار آید، ولی با مرور آثار این هنرمند برجستهی معاصر ایران، میتوان به صراحت عنوان داشت که روح و فضای آثار نقاشی مرحوم مسعود عربشاهی از جنس دیگری است.
هنرمندان جنبش سقاخانه اغلب تلاش داشتند تا با استفاده از مضامین فرهنگ سنتی و عامیانهی مذهبی، و نمادها و نشانههایی که در سقاخانهها به فور یافت میشود، مانند ادعیه، طلسمات، تعویذات، پنجه برنجی، مهر و چهلکلید، و نیز تصاویر عامیانه در کتابهای فالگیری و جداول رمالی، به صورت چاپ سنگی در دسترس بود، ترکیببندی آثار خود را همراه با دانشی از مدرنیسم که در فضای آموزشی توسط استادان و مربیان (به ویژه مرحومه شکوه ریاضی) کسب نموده بودند، خلق نمایند. افزون بر این خط و کالیگرافی در نقشآفرینی این هنرمندان نقشی اساسی داشت. مجموعهی این عوامل نوعی فضای نوستالژیک، اگر نگوییم روایی، به آثارشان میبخشید که برگرفته از سنت، و به ویژه عناصر سنت شیعی بود. ولی در آثار مرحوم مسعود عربشاهی هیچ گونه از عناصری که رأساً به آن اشاره شد مشاهده نمیشود. آثار او برگرفته از عناصر زیربنایی معماری باستانی و به ویژه پلان کاخها، ابنیه و عبادتگاههای تاریخی، و بهخصوص دورهی ساسانی است که از ورای زمان، از میان رفته و تنها پهنهای از جداول و طرح نخستین آن در خاطر به جا مانده است. این سطوح هندسی که خط، رنگ و بافت همراه با ذهنی خلاق به آن قوام بخشیده است، مجموعهای خیالانگیز از فضا و معماری را به ذهن مخاطب میآورد که کاملاً با عوامل سازماندهندهی جنبش سقاخانه متفاوت است.
مسعود عربشاهی در آثارش از خط و کالیگرافی استفاده نمیکند. عناصر نمادین فرهنگ شیعی در آن جایی ندارد و برخلاف نقاشیهای دیگر هنرمندان این جنبش آثارش صورت «روایی» به خود نمیگیرد.
او هنرمندی پیشرو وانتزاعی است. اغلب در قالب انتزاع هندسی (Geometric abstraction) شکل میگیرد و در مواردی دیگر میتوان آثارش را در شیوهی انتزاع تغزلی (Lyric abstraction) مورد تحلیل و بررسی قرار داد.
منبع: حرفه:هنرمند